آموزش رایگان زبان

قیدها در زبان انگلیسی – حرف D

قیدها در زبان انگلیسی - حرف D

قیدها در زبان انگلیسی – حرف D همراه با مثال‌هایی جهت درک بهتر کاربرد این قیدها در قالب یک ویدئو در سایت Hi English به نمایش گذاشته شده‌اند.

یادگیری قیدها، یکی از اصول آموزش زبان انگلیسی محسوب می‌شود.

مثال‌هایی از قیدها در زبان انگلیسی – حرف D

در زیر شانزده قید زبان انگلیسی را که با حرف D شروع می‌شوند با مثال و ترجمه فارسی برای شما آورده‌ایم:

  1. Daily: روزانه، هر روز Ex: I drink coffee daily. (هر روز قهوه می‌نوشم)
  2. Deeply: به عمق، به شدت Ex: She was deeply in love with him. (او به شدت عاشق او بود)
  3. Directly: به صورت مستقیم، بطور مستقیم، به نحو مستقیم Ex: I will speak to her directly. (من به صورت مستقیم با او صحبت خواهم کرد)
  4. Definitely: قطعاً، بطور قطعی Ex: I will definitely come to the party. (قطعاً به جشن خواهم آمد)
  5. Deliberately: با اراده و هدف، با دقت، با عمد Ex: He deliberately ignored her. (او با عمد او را نادیده گرفت)
  6. Doubtfully: با تردید، با شک Ex: She looked at him doubtfully. (او با تردید به او نگاه کرد)
  7. Decisively: با قاطعیت، با اعتماد به نفس Ex: He spoke decisively. (او با قاطعیت صحبت کرد)
  8. Daintily: با طرز خوردن و خوراکی‌های ظریف Ex: She ate daintily. (او با ظرافت خوراکی خود را می‌خورد)
  9. Dashingly: به شکل جذاب، خفن، پرجذابیت Ex: He looked dashingly handsome. (او بسیار پرجذابیت و دوست‌داشتنی به نظر می‌رسید)
  10. Dominantly: به شکل غالب، با تسلط Ex: He spoke dominantly in the meeting. (او در جلسه با تسلط صحبت کرد)
  11. Dreamily: با آرامش فکری و خیالاتی، با تعقیب رویاها Ex: She looked at the sunset dreamily. (او به غروب خورشید با خیال و فکر رویایی نگاه می‌کرد)
  12. Desperately: به شدت، به نحو شدید، با ناامیدی Ex: He was desperately looking for a job. (او به شدت به دنبال کار بود)
  13. Duly: با احترام و احتیاط لازم، به موقع Ex: The report was duly submitted. (گزارش به موقع ارسال شد)
  14. Dearly: با بیشترین علاقه و عشق، با ارزش زیاد Ex: He loves her dearly. (او او را بسیار دوست دارد)
  15. Discreetly: به صورت با احتیاط و هوشیاری، با تدبیر Ex: She handled the situation discreetly. (او به صورت هوشیارانه با موقف برخورد کرد)
  16. Diligently: به صورت سختکوشانه، با کوشش بالا Ex: He worked diligently to finish the project. (او با کوشش بالا به پایان پروژه رسید)