معنی به فارسی quiz، امتحان، آزمون، سوال و پاسخ، یا مسابقه است. این کلمه میتواند برای اشاره به یک آزمون کوتاه و غیررسمی که برای ارزیابی دانش یا اطلاعات یک شخص استفاده میشود، استفاده شود. همچنین میتواند برای اشاره به یک مسابقه یا برنامه تلویزیونی که بر اساس سوال و پاسخ است، استفاده شود.
معنی quiz به فارسی
کلمه quiz در زبان انگلیسی به معنای امتحان، آزمون، سوال و پاسخ، یا مسابقه است. این کلمه میتواند برای اشاره به یک آزمون کوتاه و غیررسمی که برای ارزیابی دانش یا اطلاعات یک شخص استفاده میشود، استفاده شود. همچنین میتواند برای اشاره به یک مسابقه یا برنامه تلویزیونی که بر اساس سوال و پاسخ است، استفاده شود.
مترادفهای quiz به فارسی
- امتحان
- آزمون
- سوال و پاسخ
- مسابقه
- پرسشنامه
- تست
- امتحان شفاهی
- مسابقه علمی
جملات انگلیسی با کلمه quiz
- I took a quiz on the history of the United States.
- I’m going to quiz my students on their homework.
- There was a quiz show on TV last night.
- The quiz was very difficult.
- The quiz was a lot of fun.
ترجمه فارسی جملات انگلیسی با کلمه quiz
- من یک امتحان در مورد تاریخ ایالات متحده گرفتم.
- قرار است از دانش آموزانم در مورد تکالیفشان امتحان بگیرم.
- شب گذشته یک مسابقه تلویزیونی با سوال و پاسخ پخش شد.
- امتحان بسیار دشوار بود.
- امتحان خیلی سرگرم کننده بود.
داستان انگلیسی با کلمه quiz
The Quiz That Changed My Life
I was a shy kid in high school. I didn’t have many friends, and I was always afraid to speak up in class. But one day, my teacher announced that we would be taking a quiz on the next chapter of our textbook. I was terrified. I knew I wouldn’t be able to answer any of the questions.
But then, something unexpected happened. As I was reading the questions, I realized that I actually knew most of the answers. I was surprised and excited. I had never been good at school, but I felt like I finally had a chance to prove myself.
I studied hard for the quiz, and I went into the classroom feeling confident. I answered all of the questions correctly, and I got an A. I was so happy. I had finally done something that I was proud of.
That quiz changed my life. It gave me the confidence to speak up in class and to participate in other activities. I started making friends, and my grades improved. I realized that I was capable of more than I thought.
I’m still not the most outgoing person in the world, but I’m not afraid to take risks anymore. I know that I can do anything I set my mind to.
ترجمه فارسی داستان آزمونی که زندگی من را تغییر داد:
من یک بچه خجالتی در دبیرستان بودم. من دوستان زیادی نداشتم و همیشه از صحبت کردن در کلاس میترسیدم. اما یک روز، معلمم اعلام کرد که ما در فصل بعدی کتاب درسی خود آزمون خواهیم گرفت. من وحشتزده بودم. میدانستم که نمیتوانم به هیچ یک از سوالات پاسخ دهم.
اما سپس، اتفاق غیرمنتظرهای رخ داد. وقتی داشتم سوالات را میخواندم، متوجه شدم که در واقع پاسخ اکثر آنها را میدانم. من متعجب و هیجانزده بودم. من هرگز در مدرسه خوب نبودم، اما احساس میکردم بالاخره فرصتی برای اثبات خودم دارم.
من برای آزمون سخت درس خواندم و با اعتماد به نفس وارد کلاس شدم. من به تمام سوالات به درستی پاسخ دادم و نمره A گرفتم. من خیلی خوشحال بودم. بالاخره کاری انجام داده بودم که به آن افتخار می کردم.
آن آزمون زندگی من را تغییر داد. به من اعتماد به نفس داد تا در کلاس صحبت کنم و در فعالیت های دیگر شرکت کنم. من شروع به دوست یابی کردم و نمراتم بهبود یافت. متوجه شدم که از آنچه فکر میکردم تواناتر هستم.
من هنوز هم اجتماعیترین فرد دنیا نیستم، اما دیگر از ریسک کردن نمیترسم. می دانم که میتوانم هر کاری را که به آن فکر میکنم انجام دهم.
نتیجهگیری
کلمه quiz در انگلیسی به معنای امتحان، آزمون، سوال و پاسخ، یا مسابقه است. این کلمه میتواند برای اشاره به یک آزمون کوتاه و غیررسمی که برای ارزیابی دانش یا اطلاعات یک شخص استفاده میشود، استفاده شود. همچنین میتواند برای اشاره به یک مسابقه یا برنامه تلویزیونی که بر اساس سوال و پاسخ است، استفاده شود.