heading سفارشی

معنی به فارسی words که جمع word است در زبان انگلیسی به معنای “کلمات” است. این واژه می‌تواند به معنای مجموعه‌ای از حروف که معنی خاصی را بیان می‌کنند، یا به معنای سخنان یا جملات باشد.

معنی به فارسی words

کلمه words که جمع word است در زبان انگلیسی به معنای “کلمات” است. این واژه می‌تواند به معنای مجموعه‌ای از حروف که معنی خاصی را بیان می‌کنند، یا به معنای سخنان یا جملات باشد.

مترادف‌های کلمه words در زبان فارسی

ترجمه های مختلف واژه words به شرح زیر است:

  • کلمات
  • واژه‌ها
  • لغات
  • سخنان
  • جملات

جملاتی به انگلیسی با واژه words:

  • I know a lot of words.
  • He used many words to describe his feelings.
  • She spoke a few words to the crowd.
  • The words on the page were blurry.
  • I can’t find the right words to say.

ترجمه فارسی جملات انگلیسی با واژه words:

  • من کلمات زیادی می‌دانم.
  • او از بسیاری کلمات برای توصیف احساسات خود استفاده کرد.
  • او چند کلمه به جمعیت گفت.
  • کلمات روی صفحه تار بود.
  • نمی‌توانم کلمات مناسب را پیدا کنم.

داستان به انگلیسی با واژه words:

The Power of Words

Once upon a time, there was a young woman named Mary who was very shy. She was afraid to speak in front of people, and she often felt like she didn’t have anything to say.

One day, Mary was walking in the park when she saw a group of children playing. The children were laughing and having fun, and Mary was inspired to join in. She started to play with the children, and she soon forgot all about her shyness.

As Mary played with the children, she realized that words could be a powerful force for good. She realized that words could be used to connect with others, to make people laugh, and to make the world a better place.

Mary continued to use words to connect with others. She started to speak in front of groups, and she began to write stories and poems. She found that words could be used to express her feelings, to share her ideas, and to make a difference in the world.

ترجمه فارسی داستان قدرت کلمات

روزی روزگاری، دختر جوانی به نام مریم بود که بسیار خجالتی بود. او از صحبت کردن در مقابل مردم می ترسید و اغلب احساس می کرد که چیزی برای گفتن ندارد.

یک روز، مریم در حال قدم زدن در پارک بود که گروهی از بچه ها را دید که در حال بازی بودند. بچه ها می خندیدند و خوش می گذراندند و مریم الهام گرفت که به آنها بپیوندد. او شروع به بازی با بچه ها کرد و به زودی تمام خجالت خود را فراموش کرد.

مریم در حین بازی با بچه ها متوجه شد که کلمات می توانند نیرویی قدرتمند برای خیر باشند. او متوجه شد که کلمات می توانند برای ارتباط با دیگران، خنداندن مردم و ساختن دنیایی بهتر استفاده شوند.

مریم به استفاده از کلمات برای ارتباط با دیگران ادامه داد. او شروع به صحبت در مقابل گروه ها کرد و شروع به نوشتن داستان ها و اشعار کرد. او دریافت که کلمات می توانند برای بیان احساساتش، به اشتراک گذاشتن ایده هایش و ایجاد تفاوت در دنیا استفاده شوند.