کتاب 504 واژه – درس 15

کتاب 504 واژه – درس 15

کتاب 504 واژه – درس 15 : در این درس، با 12 واژه پرکاربرد که در آموزش زبان انگلیسی رایج هستند، آشنا خواهید شد.

WordSynonymsترجمه
expand increase in size; enlarge; swellبسط دادن
alter make different; change; varyتغییر دهید
mature ripe; fully grown or developedبالغ
sacred worthy of respect: holyمقدس
revise change; alter; bring up to dateتجدید نظر
pledge promiseسوگند - تعهد
casual happening by chance; not planned or expected; not calling attention to itselfگاه به گاه
pursue follow; proceed alongدنبال کردن
unanimous in complete agreementمتفق القول
fortunate having good luck; luckyخوش شانس
pioneer one who goes first or prepares a way for othersپیشگام
innovativefresh; clever; having new ideasخلاقانه

مثال‌هایی از واژگان کتاب 504 واژه – درس 15

Expand

The company plans to expand its business by opening new branches in different cities. (شرکت قصد دارد کسب و کار خود را با باز کردن شعب جدید در شهرهای مختلف گسترش دهد.)

Alter

I need to alter my schedule to accommodate the meeting. (من باید برنامه‌ی خود را تغییر دهم تا برای جلسه زمان بگذارم.)

Mature

After years of hard work, she finally matured into a successful businesswoman. (بعد از سال‌ها کار سخت، او به یک کارآفرین موفق پرورش یافت.)

Sacred

The temple is considered a sacred place by many people. (بسیاری از مردم معتقدند که معبد یک مکان مقدس است.)

Revise

I need to revise my essay before submitting it for grading. (من باید پایان نامه‌ی خود را قبل از ارسال برای بررسی، بازبینی کنم.)

Pledge

The politician made a pledge to increase funding for education if elected. (سیاستمدار در صورت انتخاب، قول داد که بودجه آموزشی را افزایش خواهد داد.)

Casual

She usually dresses in casual clothes for work. (او به طور معمول با لباس‌های راحت برای کار پوشیدنی می‌کند.)

Pursue

After graduating, he decided to pursue his dream of becoming an actor. (پس از فارغ‌التحصیل شدن، او تصمیم گرفت رویای خود را برای تبدیل شدن به یک بازیگر دنبال کند.)

Unanimous

The decision was made by unanimous vote of the committee members. (تصمیم با رای یک‌دل و همگی اعضای کمیته گرفته شد.)

Fortunate

I feel fortunate to have such supportive friends and family. (من احساس خوشبختی می‌کنم که دوستان و خانواده‌ای پشتیبانی‌کننده دارم.)

Pioneer

Steve Jobs is considered a pioneer in the field of technology. (استیو جابز به عنوان یک پیشرو در زمینه فناوری شناخته می‌شود.)

Innovative

The company is known for its innovative approach to product development. (این شرکت به دلیل رویکرد نوآورانه‌ی خود در توسعه محصول شناخته شده است.)