نکات مهم آموزش زبان
در این درس میخواهیم به نکات مهم آموزش زبان که برای خود من بسیار مفید بودهاند و از طریق این نکات توانستم به زبان پرتغالی اسپانیایی و برزیلی مسلط شوم و به زبان روسی کمی صحبت کنم بپردازیم.
1.گفتگو، گفتگو، گفتگو
یک “راز” یا “هک” در یادگیری زبان خارجی وجود دارد، آن این است: ساعتها و ساعتها مکالمه سخت و چالش برانگیز با افرادی که در آن زبان بهتر از شما هستند. 1 ساعت مکالمه (با اصلاحات و فرهنگ لغت برای مرجع) بهاندازه پنج ساعت در کلاس درس و 10 ساعت با یک هم دوره زبان توسط خودتان خوب است.
چند دلیل برای این وجود دارد. اولی انگیزه است. برای من اهمیتی ندارد که راهنمای مطالعه شما چقدر خوب است، شما برای برقراری ارتباط با یک فرد زنده در مقابل خود بسیار شور و انگیزه بیشتری خواهید داشت تا یک کتاب یا برنامه صوتی در رایانه.
دلیل دوم این است که زبان چیزی است که باید پردازش شود، نه حفظ. من استاد زبان شناسی نیستم، اما از نظر تجربه، خیره شدن و حفظ کردن یک کلمه در یک کتاب یا فلش کارت 100 بار به همان روشی که مجبور به استفاده از یک کلمه در مکالمه فقط دو یا سه بار نیست.
به اعتقاد من دلیل آن این است که ذهن ما به خاطراتی که شامل تجربیات واقعی انسانی و اجتماعی است، اولویت بیشتری میدهد، خاطراتی که احساساتی با آنها گره خورده است.
بنابراین، برای مثال، اگر فعل «شکایت کردن» را جستجو کنم و آن را در یک جمله با یک دوست جدید استفاده کنم، به احتمال زیاد همیشه آن کلمه را با آن تعامل و گفتگوی خاصی که با او داشتم مرتبط میکنم. در حالی که من میتوانم با همان کلمه 20 بار با فلش کارت صحبت کنم، و حتی اگر ممکن است درست متوجه شوم، در واقع اجرای آن را تمرین نکردهام. برای من معنایی ندارد، بنابراین احتمال اینکه به من بچسبد کمتر است.
2.ارجحیت کیفیت مطالعه به مدت مطالعه
منظور من از این است که مطالعه یک زبان چهار ساعت در روز به مدت دو هفته برای شما مفیدتر از مطالعه یک ساعت در روز برای دو ماه است. این یکی از دلایلی است که بسیاری از مردم در کلاسهای زبان شرکت میکنند و هرگز چیزی را به خاطر نمیآورند. به این دلیل است که آنها فقط 3-4 ساعت در هفته مطالعه میکنند و اغلب کلاسها با چند روز فاصله تشکیل میشوند.
زبان نیاز به تکرار زیاد، تجربیات مرجع زیاد و تعهد و سرمایه گذاری مداوم دارد. بهتر است یک دوره خاص از زندگی خود را اختصاص دهید، حتی اگر فقط 1 تا 2 هفته باشد، و واقعاً 100٪ به آن ادامه دهید تا اینکه در طول ماهها یا حتی سالها آن را نیمه کاره بگذارید.
3.کلاسها استفاده ناکارآمدی از زمان و پول هستند
با در نظر گرفتن همه چیز، شما بازدهی بسیار ضعیفی برای زمان و تلاش خود در کلاسهای گروهی دریافت میکنید.
دو مشکل وجود دارد. اولین مورد این است که کلاس با سرعت کندترین دانش آموز خود حرکت میکند. دوم این است که یادگیری یک زبان خارجی یک فرآیند نسبتاً شخصی است – همه افراد طبیعتاً برخی از کلمات یا موضوعات را راحتتر از دیگران یاد میگیرند، بنابراین کلاس نمیتواند نیازهای شخصی هر دانشآموز را به خوبی یا به موقع برطرف کند.
به عنوان مثال، وقتی در کلاسهای روسی شرکت کردم، متوجه شدم صرف افعال ساده است، زیرا قبلاً اسپانیایی را یاد گرفته بودم. اما یکی از همکلاسیهای انگلیسی کمی با آنها دست و پنجه نرم کرد. در نتیجه، من زمان زیادی از کلاسم را صرف انتظار برای او کردم.
من همچنین یک همکلاسی آلمانی داشتم که قبلاً در معرض مواردی قرار گرفته بود، در حالی که من نمیدانستم آنها چه هستند. من مطمئن هستم که او در نهایت منتظر بود تا من هم آن را بفهمم. هر چه کلاس بزرگتر باشد، کارایی آن کمتر خواهد بود. هرکسی که مجبور شد در مدرسه زبان خارجی بخواند و مطلقاً هیچ یک از آن را حفظ نکرده باشد، میتواند این را به شما بگوید.
4.انگیزه خود را برای یادگیری یک زبان جدید بشناسید
حتی گفتن این حرف احمقانه است، اما دانستن اینکه چرا در حال یادگیری یک زبان خارجی هستید، کلید تسلط بر آن است.
بسیاری از مردم بدون اینکه بدانند برای چه چیزی از آن استفاده خواهند کرد، شروع به یادگیری زبان میکنند. و مطمئناً شکست میخورند. شما میتوانید تمام نکات و ترفندهایی را که برای یادگیری یک زبان وجود دارد بدانید، اما اگر ندانید که چرا این همه چیز وجود دارد، چگونه زندگی شما را غنی میکند، به احتمال زیاد انگیزه خود را از دست خواهید داد و یادگیری از بین میرود. مثل موتوری که از گاز خارج میشود.
آیا به دنبال شروع یک زندگی جدید در کشور دیگری هستید؟ آیا یک زبان خارجی یاد میگیرید زیرا مجذوب این فرهنگ هستید و میخواهید در اعماق آن غواصی کنید؟ آیا قصد سفر به یک سرزمین خارجی را دارید و به سادگی میخواهید بتوانید غذای خیابانی سفارش دهید و به راننده تاکسی به زبان محلی بگویید کجا میروید؟
اینها همه انگیزههای خوبی برای یادگیری یک زبان خارجی هستند.
و بله، موارد بد نیز وجود دارد. اگر میخواهید روسی را به سادگی یاد بگیرید تا آن روسی بامزهای را که در بار ملاقات کردید تحت تأثیر قرار دهید، اگر میخواهید عبارات فرانسوی را انتخاب کنید تا مردم را تحت تأثیر قرار دهید و باهوش به نظر برسید، خوب، من یک خبر بد برای شما دارم.
انگیزه چیز پیچیدهای است. شما میتوانید برای مدت کوتاهی چیزی سخت را یاد بگیرید. اما در درازمدت، باید از تلاشهای خود سود عملی ببرید. بدون آن، در نهایت میسوزید.
نین یک همکلاسی آلمانی داشتم که قبلاً در معرض مواردی قرار گرفته بود، در حالی که من نمیدانستم آنها چه هستند. من مطمئن هستم که او در نهایت منتظر بود تا من هم آن را بفهمم. هر چه کلاس بزرگتر باشد، کارایی آن کمتر خواهد بود. هرکسی که مجبور شد در مدرسه زبان خارجی بخواند و مطلقاً هیچ یک از آن را حفظ نکرده باشد، میتواند این را به شما بگوید.
5.اهداف آموزشی را برای یادگیری یک زبان خارجی تعیین کنید
اهداف یادگیری زبان در صورتی بهترین هستند که کوتاه، ساده و به راحتی قابلاندازه گیری باشند. بسیاری از ما با گفتن این جمله که «من میخواهم شش ماه دیگر به زبان ژاپنی مسلط باشم» شروع به مطالعه زبان میکنیم.
مشکل این است که تسلط چیست؟ مسلط به چه صورت؟ گفتگوی خودمانی؟ خواندن و نوشتن؟ در مورد مسائل حقوقی کسب و کار خود بحث میکنید؟
در عوض، بهتر است اهداف مشخص و مشخصی را تعیین کنید. با چیزی مانند این شروع کنید: «تا پایان امروز، من میدانم چگونه به کسی سلام کنم و خودم را معرفی کنم. دو روز دیگر یاد خواهم گرفت که چگونه از کسی بپرسم که چه کار میکند و برای او توضیح دهم که چه کار میکنم. تا پایان هفته، من میدانم چگونه غذا تهیه کنم و از گرسنگی جلوگیری کنم.»
و برای شروع، هدف همه اهداف را به شما میدهم، نقطه عطفی که شما را در مسیر تسلط بیشتر میبرد: «به 100 کلمه رایج در X هفته/ماه مسلط شوید» .
6.با 100 کلمه رایج شروع کنید
همه واژگان یکسان ایجاد نمیشوند. برخی به شما بازگشت سرمایه بهتری نسبت به دیگران میدهند.
برای مثال، زمانی که در بوئنوس آیرس زندگی میکردم، با مردی آشنا شدم که ماهها با روزتا استون درس میخواند. من چند هفتهای بود که با یک معلم خصوصی کار میکردم و میرفتم، اما از اینکه او با وجود ماهها تحصیل و زندگی در آنجا نتوانست حتی ابتداییترین مکالمات را دنبال کند، تعجب کردم.
به نظر میرسد، بسیاری از واژگانی که او مطالعه کرده بود، مربوط به ظروف آشپزخانه، اعضای خانواده، لباسها و اتاقهای یک خانه بود. اما اگر میخواست از کسی بپرسد که در کدام قسمت شهر زندگی میکنند، نمیدانست چه باید بگوید.
با 100 کلمه رایج شروع کنید و بارها و بارها با آنها جمله بسازید. بهاندازه کافی گرامر یاد بگیرید که بتوانید این کار را انجام دهید و آن را انجام دهید تا زمانی که با همه آنها احساس راحتی کنید.
7.یک دیکشنری جیبی همراه داشته باشید
این تغییری بسیار بزرگتر از آنچه من انتظار داشتم ایجاد کرد.
من یک برنامه فرهنگ لغت انگلیسی-اسپانیایی روی تلفنم دارم و زمانی که در کشورهای اسپانیایی زبان زندگی میکردم همیشه از آن استفاده میکردم. دو هفته اول حضورم در برزیل، تنبل بودم و مدام فراموش کردم که یک برنامه انگلیسی-پرتغالی دانلود کنم. در طول این دو هفته، با وجود دانستن زبان پرتغالی، در مکالماتم بسیار مشکل داشتم.
وقتی دیکشنری را دانلود کردم، یک تفاوت فوری وجود داشت. داشتن آن در تلفن بسیار عالی است، زیرا دو ثانیه طول میکشد تا چیزی در وسط مکالمه پیدا شود. و چون از آن در مکالمه استفاده میکنید، احتمال اینکه بعداً آن را به خاطر بیاورید بسیار بیشتر است.
حتی یک چیز ساده روی مکالمات و توانایی من در تعامل با مردم محلی تأثیر زیادی گذاشت.
8.به تمرین زبان جدید در ذهن خود ادامه دهید
کاربرد دیگر فرهنگ لغت شما این است که میتوانید در حالی که روز خود را انجام میدهید و با کسی صحبت نمیکنید تمرین کنید.
خود را به چالش بکشید تا به زبان جدید فکر کنید. همه ما مونولوگهایی داریم که در سرمان اجرا میشود و معمولاً به زبان مادری ما اجرا میشود. میتوانید به تمرین و ساختن جملات و مکالمات جعلی در ذهن خود به زبانی جدید ادامه دهید.
در واقع، این نوع تجسم به مکالمات بسیار آسانتری منجر میشود، زمانی که واقعاً آنها را دارید.
به عنوان مثال، شما میتوانید قبل از اینکه واقعاً آن موضوع را داشته باشید، یک مکالمه را در مورد موضوعی که احتمالاً دارید تصور کنید و تمرین کنید. میتوانید به این فکر کنید که چگونه شغل خود را توصیف میکنید و به زبان جدید توضیح میدهید که چرا در کشور خارجی هستید.
به ناچار، این سؤالات مطرح خواهند شد و شما آماده پاسخگویی به آنها خواهید بود.
9.الگوهای تلفظ را مشخص کنید
پس از آن فقط باید برای مرجع استفاده شوند و نه بیشتر.
مطالب آموزشی زیادی در آنجا وجود دارد (من دورههای هک زبان Benny Lewis را توصیه میکنم، اما تعداد زیادی وجود دارد) . این دورهها برای اینکه شما را از عدم توانایی مطلق در یک زبان به بیان جملات و عبارات اساسی در مدت چند روز راهنمایی کنند عالی هستند. آنها همچنین برای آموزش اساسیترین واژگان (کلماتی مانند: the, I, you, eat, want, thanks, و غیره) خوب هستند.
من قبلاً به Rosetta Stone اشاره کردهام که من طرفدار آن نیستم (شما میتوانید در جای دیگری پول خود را بهتر بخرید – بخوانید و متوجه شوید) . به غیر از این، هیچ کمبودی در برنامههای زبان وجود ندارد که بتوانید انتخاب کنید: Babbel، Memrise و Duolingo محبوبترین آنها هستند.
هر کدام کاستیهای خاص خود را دارند. هیچ یک قرص جادویی نیست که به شما تواناییهای زبانی معجزه آسایی میدهد. اما شکی نیست که میتوانید از آنها برای تکمیل یادگیری خود استفاده کنید. در هر صورت، جملاتی که Duolingo برای آموزش گرامر و واژگان به کار میبرد، سرگرمی بسیار خوبی را فراهم میکند (و اغلب نگاهی به آنچه در ذهن افرادی میگذرد که میخواهید زبانشان را یاد بگیرید) .
اما به یاد داشته باشید، بزرگترین بازده سرمایه در هنگام یادگیری یک زبان خارجی این است که خود را مجبور به صحبت کردن و برقراری ارتباط با دیگران کنید، و زمانی که در اتاق خواب خود با یک کتاب یا یک برنامه نرمافزاری نشستهاید، مجبور به فرموله کردن معنا و مفهوم نیستید. اهمیت در زبان جدید در محل.
در عوض، شما تشویق میشوید که مفاهیم و الگوهایی را که در جاهای دیگر در مواد مشاهده کردهاید، طوطیسازی و کپی کنید. همانطور که قبلا ذکر شد، من احساس میکنم که این دو نوع مختلف یادگیری هستند، و یکی بسیار موثرتر از دیگری است
10.از دوره های صوتی و آنلاین برای 100 کلمه اول و گرامر پایه استفاده کنید
همه زبانهای مبتنی بر لاتین الگوهای تلفظ مشابهی بر اساس کلمات لاتین خواهند داشت.
به عنوان مثال، هر کلمهای که در انگلیسی به «-tion» ختم میشود، تقریباً همیشه به «-ción» در اسپانیایی و «-ção» در پرتغالی ختم میشود.
انگلیسی زبانان به دلیل اضافه کردن “-o” “-e” یا “-a” به انتهای کلمات انگلیسی برای گفتن کلمات اسپانیایی که نمیدانند بدنام هستند. اما جدای از کلیشهها، تعجب آور است که چقدر درست است. «سرنوشت» «دستینو» ، «انگیزه» «موتیو» ، «قسمت» «پارته» و غیره است.
در زبان روسی، پایانهای کوچک و بزرگ همیشه با هم قافیه هستند، بنابراین اگر در مورد یک اسم مؤنث صحبت میکنید (مانند «Zhen-shee-na» ) ، پس میدانید که صفتها و قیدها معمولاً با پایان آن قافیه میشوند ( «krasee- vaya» در مقابل «krasee-vee» ) .
(برای روش یادگیری زبان که بر تلفظ تمرکز دارد، روش تقلید را بررسی کنید) .